پرندک آزادم , بیزارم , غمگینم ... ( عاشق پرواز )
|
همیشه صدایی بو د که مرا آرام میکرد... همیشه دست هایی بود که دست های سرد مرا گرم کنند... همیشه قلبی بود که مرا امیدوار میکرد... همیشه چشم هایی بود که عاشقانه به من نگاه میکرد..... همیشه کسی بود که در کنارم قدم میزد.. همیشه احساسی بود که مرا درک میکرد... حالا من مانده ام و یک دنیا پوچ... نه صداییست که مرا آرام کند ....نه طبیبیست که مرا درمان کند.....
نظرات شما عزیزان:
سلام وبلاگ قشنگو با احساسی داری،ممنون میشم به وبلاگ منم یه سری بزنی اگه دوس داشتی تبادلم کنیم
دست و بالم از حرف خالیست ...
هر چه هست توئی و تو حرف نداری کللللللللللللللی خوشحال میشم اگه به وبلاگم سر بزنی و با هم تبادل لینک داشته باشیییییییییییییییییییم |
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |